S𝓲𝓽𝓽𝓲𝓷𝓰 𝓸𝓷 𝓽𝓱𝓮 𝓪𝓻𝓬𝓱 𝓸𝓯 𝓱𝓸𝓻𝓻𝓸𝓻 p²

نشسته بر طاق وحشت ، پارت 2
⭕❗هشدار : اگر مشکلی داری ، یا طاقت خوندن یه سری کلمه رو نداری ، داخل نیا .🔪🪦
{در سالیان گذشته ، بیمارستانی اینجا بوده ، که بچه های مریض رو اونجا بستری میکردن .
همه چیز از اونجا شروع شد که ...
که بچه ها مدام ناپدید میشدن .
یک شب یک بچه از بخش نوزادان ناپدید شد و روز بعد جنازه پاره پاره اون بچه رو از کنار بوته ها پیدا کردن .
پرستاران اون بخش برای اینکه سابقه ی خودشون خدشه دار نشه ، به کسی چیزی نگفتن .
اما با کشته شدن چندین و چند بچه ی دیگه ، با سِن های مختلف ، متوجه شدن که نباید این موضوع رو پنهان میکردن .
بعد از مدتی پرستار ها متوجه شدن ، پرستار شیفت شب هرموقع که توی بیمارستان باشه ، بچها توی همون شب کشته میشن .
برای همین یک شب اون رو تحت تعقیب قرار میدن .
بعد با کمال ناباوری دیدن که جِنِت¹ نوزادی رو که به علت زردی² بستری شده بود رو از تخت برداشت و به سمت درب خروجی پشت بیمارستان ، که به بوته زار منتهی میشد برد .
اون رو در کنار بوته ها گذاشت .
شیشه شیری از جیبش درآورد ، و موادی در اون ریخت .
کمی اب هم در اون ریخت .
دور برش رو نگاه کرد و بعد که مطمئن شد کسی اونجا نیست، داد تا نوزاد بیچاره بنوشه .
نوزاد تا اون رو خورده استفراغ کرده و خون بالا اورده .
به نظر میرسید اون مواد ، مواد سمی بوده ....
نوزاد کوچک ، اونقدر سرفه کرد و خون بالا اورد تا در نهایت مرد ...
بعد از اون فاجعه ، جنت رو به زندان بردن ، چون فکر میکردن اگر اون نباشه ، دیگه بچه ای کشته نمیشه ...
روز بعد به سلول جنت سر زدن ، ولی جنت طوری که انگار روانی شده باشه ، فقط تقاضای دستمال کاغذی میکرد ...
سرپرست زندان که فکر میکرد اشکالی نداره ، به اون جعبه ی دستمال کاغذی داد .
روز بعد وقتی دوباره می خواستند به جنت سر بزنن ، به صحنه ای مواجه شدن که باور کردنی نبود ...
جنت ، خودش رو با خوردن دستمال کاغذی ها خفه کرده بود...!
_____________________---_____________________
¹- نام پرستار شیفت شب .
²- نوعی بیماری شایع در بین کودکان .
____________________---______________________
■▪︎•••••••••••••••○○●○○•••••••••••••••▪■
اگر دوست دارید پارت بعدی رو زود تر بدم ، 3 لایک و 2 کامنت بدید .🧡🙃
قشنگ بود؟
ادامه بدمش؟
راستی ، پارت قبل توی برچسب هست .
اگر نخوندی برو بخونش .🤍⭕